گلچین اشعار عرفانی ناب و کوتاه فیض کاشانی با عکس نوشته

اشعار فیض کاشانی

اشعار فیض کاشانی درباره امام زمان شعر فیض کاشانی شوق مهدی فیض نور خداست در دل ما

در این مطلب گزیده ای از اشعار عاشقانه کوتاه و بسیار زیبای فیض کاشانی را آماده کرده ایم. فیض کاشانی با نام کامل محمدمحسن فیض کاشانی در سال ۱۰۰۷ هجری قمری در کاشان متولد شد و در سال ۱۰۹۰ هجری قمری در همان شهر به دیدار حق شتافت و مدفن وی در مقبره ای به نام کرامت یا کرامات در کاشان واقع شده است. فیض کاشانی به عنوان حکیم، عارف و محدث شناخته می شود و در دوران صفوی زندگی می کرده است. جالب است بدانید که ملا محسن فیض کاشانی داماد اول ملا صدارای شیرازی بوده است و از وی آثار متعددی در زمینه فقه و اصول، فلسفه، حدیث، تفسیر قران و شعر به جای مانده است، برای مطالعه این اشعار زیبا در ادامه با سایت چی شی همراه باشید.

عکس نوشته و اشعار زیبای فیض کاشانی

شعرهای مذهبی فیض کاشانی

از نور نبی واقف این راه شدیم

وز مهر علی عارف الله شدیم

چون پیروی نبی و‌ آلش کردیم

ز اسرار حقایق همه آگاه شدیم

شعر فیض کاشانی درباره خدا

یا رب تو مرا بکردهٔ زشت مگیر

از معصیتم بگذر و طاعت به پذیر

چون مهر تو و نبی و اولاد نبی

نزد تو شفاعتم کند دستم گیر

اشعار عارفانه فیض کاشانی

زین دار فنا پای کشیدن خوشتر

پیوند ز این و آن بریدن خوشتر

دل کردن از اندیشهٔ دنیا خالی

در عاقبت کار رسیدن خوشتر

دیوان اشعار فیض کاشانی , زیباترین شعر فیض کاشانی , گلچین شعر فیض کاشانی

عکس نوشته زیبا از اشعار فیض کاشانی

اشعار زیبای فیض کاشانی

سر خاک شد و نقش خیال تو نرفت

خون گشت دل و شوق وصال تو نرفت

هر چند ز هجران تو زنگار گرفت

ز آینهٔ دل عکس جمال تو نرفت

اشعار عاشقانه فیض کاشانی

ای حسن تو جلوه‌گر ز اسما و صفات

روی تو نهان در تتق این جلوات

اندیشه کجا بکبریای تو رسد

هیهات ازین خیال فاسد هیهات

شعر زیبا از فیض کاشانی

ای فیض بیا که عزم می خانه کنیم

پیمان شکنیم و می بپیمانه کنیم

دل در ره عشوه‌های ساقی فکنیم

جان در سر غمزهای جانانه کنیم

فیض کاشانی , اشعار فیض کاشانی , عکس فیض کاشانی , عکس نوشته فیض کاشانی

عکس نوشته زیبا از اشعار عاشقانه فیض کاشانی

عکس نوشته ملا محسن فیض کاشانی

شادم که غمت همره جان خواهد بود

عشقت با دل در آنجهان خواهد بود

هجران تو با کالبدم خواهد ماند

وصل تو حیات جاودان خواهد بود

اشعار فیض کاشانی , زیباترین شعر فیض کاشانی , گلچین شعر فیض کاشانی

عکس پروفایل زیبا از اشعار عاشقانه فیض کاشانی

بهترین شعر فیض کاشانی

از دو عالم دردت ای دلدار بس باشد مرا

کافر عشقم اگر غیر تو کس باشد مرا

با تو باشم وسعت دل بگذرد از عرش هم

بی تو باشم هر دو عالم یک قفس باشد مرا

من نمیدانم چسان جانم فداخواهد شدن

این قدر دانم نگاهی از تو بس باشد مرا

عمر خواهم پایدار و جان شیرین بیشمار

بر تو می افشانده باشم تا نفس باشد مرا

هر کسی دارد هوس چیزی نخواهم من جز آنکه

سرنهم در پای جانان این هوس باشد مرا

توتیای دیدهٔ گریان کنم تا بینمش

گر بخاک پای جانان دست رس باشد مرا

جهد کن تا کام من شیرین شود از شهد وصل

فیض تا کس دست بر سر چون مگس باشد مرا

زیباترین اشعار فیض کاشانی

دیدیم جمال لا اله الا الله

دیدیم جلال لا اله الا الله

از دوزخ و از بهشت آزاد شدیم

جستیم وصال لا اله الا الله

اشعار عرفانی

تا چند ز آب و نان سخن خواهی گفت

خواهی خوردن بروز و شب خواهی خفت

امروز تو را ز تو اگر حق نخرید

در روز جزا نخواهی ارزید بمفت

ناب ترین اشعار فیض کاشانی

ای حسن تو مجموعهٔ هر زیبائی

وز هر دو جهان ز عشق تو شیدائی

نگذاشته داغ تو دلی را بیدرد

سودای تو کرده عالمی سودائی

اشعار معروف فیض کاشانی

مغرور بعلم خود مشو مست مباش

نزد علما نیست شو و هست مباش

در حضرت دوستان حق پستی کن

نزد دشمن بلند شو پست مباش

شعر خاص از فیض کاشانی

تن را بگذار تا شوم من جانت

جان در باز تا شوم جانانت

از پای درآی تا بگیرم دستت

با درد بساز تا شوم درمانت

شعر ناب از فیض کاشانی

این گلشن دهر عاقبت گلخن شد

هر دوست که بود جز خدا دشمن شد

جز مهر خدای هرچه در دل کشتم

حاصل اندوه و دانه صد خرمن شد

بهترین شعر فیض

از شرم گناه شاید از خون گریم

از ابر بهار بر خود افزون گریم

اشکی باید که نامه‌ام شسته شود

چون عمر وفا نمی‌کند چون گریم

شعر امام زمان

گفتم : که روی خوبت ، از من چرا نهان است

گفتا: تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است !

گفتم : که از که ، پرسم جانان نشان کویت

گفتا : نشان چه پرسی، آن کوی بی نشان است!

گفتم : مرا غم تو خوش تر ز شادمانی

گفتا : که در ره ما ، غم نیز شادمان است!

گفتم : که سوخت جانم ، از آتش نهانم

گفت : آن که سوخت ، او را ، کی ناله ، یا فغان است!

گفتم : ز « فیض » بپذیر ، این نیم جان که دارد

گفتا : نگاه دارش ، غم خانه تو جان است !

غزل های زیبا

بده ساقی آن جام لبریز را

بده بادهٔ عشرت انگیز را

می ء ده که جانرا برد تا فلک

درد کهنه غربال غم بیز را

چه پرسی زمینا و ساغر کدام

بیک دفعه ده آن دو لبریز را

گلویم فراخست ساقی بده

کشم جام و مینا و خم نیز را

اگر صاف می می نیاید بدست

بده دردی و دردی آمیز را

در آئینهٔ جام دیدم بهشت

خبر زاهد خشگ شبخیز را

پریشان چو خواهی دل عاشقان

برافشان دو زلف دل آویز را

بشرع تو خون دل ما رواست

اشارت کن آن چشم خونریز را

چه با غمزهٔ مست داری ستیز

بجانم زن آن نشتر تیز را

دل فیض از آن زلف بس فیض دید

ببر مژده مرغان شبخیز را

متن های زیبا از فیض

با من بودی منت نمیدانستم

تا من بودی منت نمیدانستم

رفتم چه من ار میان ترا دانستم

با من بودی منت نمیدانستم

دسته بندی: شعر و ادبیات
بروز رسانی توسط در چهارشنبه 8 اردیبهشت 1400

مطالب پربازدید از سراسر وب

استفاده از مطالب سایت چی شی در سایر سایت‌ها فقط با کسب مجوز کتبی امکان پذیر است.