متن و شعر کوتاه و زیبا در مورد عشق پاک با عکس نوشته

متن در مورد عشق پاک

متن در مورد عشق پاک شعر در مورد عشق پاک جملا عشق پاک

همیشه بر سر آن دعواست. گویی سوالی بی جواب است که همه را سر در گم کرده است. آری عشق را می گویم، وقتی می آید خبر نمی کند بدون دعوت در دلت لانه می کند آن هم به مرور، بدون آنکه متوجه بشوی می بینی اسیر یار شدی. حس پاکی که برای اولین بار آن را تجربه می کنی و نامش را گذاشته اند”عشق” که برای رسیدن به معشوق تمام تلاشت را می کنی تا به او بگویی این عشق پاک و ناب است مرا باور کن. برای مشاهده مجموعه تکست و متن در مورد عشق پاک در ادامه با سایت چی شی همراه باشید.

تکست و عکس نوشته عشق پاک

متن در مورد عشق پاک

عشق همان عطری ست

که از تو بر شانه ام می ماند

عطر نیستی که پریدن بدانی

تو را از من بشویند

آب میروم..

شعر در مورد عشق پاک

قدری نوازش اندکی لبخند

یک عشق پاک و دلبری پابند

یک سقف ساده با دلی خرسند

یک سینی چای و کمی هم قند

من غیر از این ها آرزویم نیست

تنها تو باشی زندگی عالی ست…

متن در مورد عشق پاک , شعر در مورد عشق پاک , عکس در مورد عشق پاک

عکس نوشته زیبا در مورد عشق پاک

جملات عشق صادقانه

فقط میخوام بدونی که

داشتنت چیزیه که

بخاطرش زندگی میکنم

متن تک خطر عشق پاک

یه خط بکش از خودت دور من

میخام تا ابد

به تو محدود شم …

بیو پروفایل عشق پاک

‏خواستن تو

تنها خواستنیه

که تو دلم

ثابت مونده و میمونه

کپشن عشق پاک و صادقانه

خیلى زیباست

کسى رو پیدا کنى که

باعث بشه مشکلاتت

رو فراموش کنى

متن ادبی عشق پاک

در دنیای من یک تو کافی ست

تا بهشت را همین حوالی خودم

شانه به شانه ی دوست داشتن تو

تجربه کنم …

شعر عشق پاک

جهان بی عشق سامانی ندارد

فلک بی میل دورانی ندارد

نه مردم شد کسی کز عشق پاکست

که مردم عشق و باقی آب و خاکست

چراغ جمله عالم عقل و دینست

تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست

اگر چه عاشقی خود بت پرستیست

همه مستی شمر چون ترک هستیست

به عشق ار بت پرستی دینت پاکست

وگر طاعت کنی بی عشق خاکست…

فدای عشق شو گر خود مجازیست

که دولت را درو پوشیده رازیست

حقیقت در مجاز اینک پدید است

که فتح آن خزینه زین کلید است…

شعر از امیرخسرو دهلوی

اشعار نا و بسیار زیبا

عقل بیهوده سر طرح معما دارد

بازی عشق مگر شاید و اما دارد…

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است

چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد…

عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت

چه سخن ها که خدا با من تنها دارد

شعر از فاضل نظری

شعر خاص در مورد عشق

دلم گرفته ، ای دوست ! هوای گریه با من ؛

گر از قفس گریزم ، کجا روم ، کجا ، من ؟

کجا روم ؟ که راهی به گلشنی ندانم ،

که دیده برگشودم ، به کنج تنگنا ، من .

نه بسته ام به کس دل ، نه بسته کس به من نیز،

چو تخته پاره بر موج ، رها ، رها ، رها ، من .

ز من هر آنکه او دور، چودل به سینه نزدیک ؛

به من هر آنکه نزدیک ، ازو جدا، جدا ، من !

نه چشم دل به سویی ، نه باده در سبویی

که تر کنم گلویی به یاد آشنا ، من .

ز بودنم چه افزود ؟ نبودنم چه کاهد ؟

که گو یدم به پاسخ ، که زنده ام چرا من ؟

ستاره ها نهفتم ، در آسمان ابری ــ

دلم گرفته ، ای دوست ! هوای گریه با من …

شعر از سیمین بهبهانی

شعر زیبا در مورد عشق

ای عشق! ای عمیق‌ترین احتیاج‌ها

درمان دردها و خود از بی علاج‌ها

ایمانِ کفر، شادیِ غم، شوقِ بی امید

آمیزه‌ شگرف‌ترین امتزاج‌ها

با یاد گیسوان خمت باز مانده‌ام

با صد هزار سلسله از اعوجاج‌ها

با اعتبار حسن، نه با حسن اعتبار

در سکه‌های قلب در افکن رواج‌ها

دلسرد مثل قطب شدم، سهم من نشد

یک شعله بوسه از لب آتش مزاج‌ها

وقتی ز چشم‌های تو گیسو کنار رفت

در شام‌های تیره عیان شد سراج‌ها

در انتهای شعر به آغاز می‌رسم

ای عشق! ای عمیق ترین احتیاج‌ها

سیدمحمدمجید موسوی گرمارودی

شعر حافظ در مورد عشق پاک

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت

عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد

برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز

دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند

دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد

جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت

دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد

حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت

که قلم بر سر اسباب دل خرم زد

شعر از حافظ

شعر مولوی در مورد عشق پاک

در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید

دانی که کیست زنده؟ آن کو ز عشق زاید

گرمیِ شیر غران، مردیِ جمله مردان

تیزی تیغ بران، با عشق کُند آید

در راه رهزنانند وین خفتگان خسانند

پای نگار کرده این راه را نشاید

طبل قضا برآمد وز عشق لشکر آمد

کو رستمِ سرآمد تا دست برگشاید

رعدش بغرد از دل، جانش ز ابر غالب

چون برق بجهد از تن یک لحظه‌ای نپاید

هرگز چنین سری را تیغ اجل نبُرد

کاین سر ز سربلندی بر ساق عرش ساید

هرگز چنین دلی را غصه فرو نگیرد

غم‌های عالم او را شادی دل فزاید

شعر از مولوی

تک بیت عشق

طریق عشق سستی بر نتابد

محبت جز درستی بر نتابد

اشعار معاصر در مورد عشق

در این زمانه بی های و هوی لال پرست

خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست

چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را

برای این همه ناباور خیال پرست؟

به شب نشینی خرچنگ های مردابی

چگونه رقص کند ماهی زلال پرست

رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند

به پای هرزه علفهای باغ کال پرست

رسیده ام به کمالی که جز اناالحق نیست

کمال دار برای من کمال پرست

هنوز زنده ام و زنده بودنم خاری ست

به چشم تنگی نا مردم زوال پرست

شعر از محمد علی بهمنی

دوست داشتی؟ share کن!
Loading more posts...

امکان ارسال کامنت جدید نیست!

استفاده از مطالب سایت چی شی در سایر سایت‌ها فقط با کسب مجوز کتبی امکان پذیر است.